ترانه های بی کرانه


دخترایرونی

 

هو

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم

و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم

درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد

و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

درون سینه ی پر جوش خویش اما

کسی حال من تنها نمی پرسد

و من چون تک درخت زرد پایزم

که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

نوشته شده در 21 / 7 / 1390برچسب:,ساعت 5:28 توسط افسانه| |

صفحه قبل 1 صفحه بعد


:قالبساز: :بهاربیست:

 فال حافظ - قالب میهن بلاگ - قالب وبلاگ